معنی مخترع پارچه ضد آب
حل جدول
چارلز مکینتاش
مبدع پارچه ضد آب
چارلز مکینتاش
پارچه زخیم ضد آب
برزنت
شیمیدان مبدع پارچه ضد آب
چارلز مکینتاش
چارلزمکینتاش
شیمی دان مبدع پارچه ضد آب
چارلز مکینتاش
لباس ضد آب
بارانی
فارسی به ایتالیایی
impermeabile
واژه پیشنهادی
چارلز مکینتاش
فارسی به عربی
مبدع، مخترع
عربی به فارسی
مخترع , جاعل
تعبیر خواب
شما مخترع هستید: افتخار بزرگی نصیبتان میشود
دیگران مخترع هستید: پاداش خوبی برای کارشان خواهند گرفت.
فرزندان شما مخترع می شوند، شانس و خوشبختی - کتاب سرزمین رویاها
لغت نامه دهخدا
پارچه پارچه. [چ َ / چ ِ چ َ / چ ِ] (ص مرکب) شاخ شاخ. پاره پاره. لَخت لَخت. لت لت.
- پارچه پارچه کردن، پاره پاره کردن.
ضد
ضد. [ض ِدد] (اِخ) بنوضد؛ قبیله ای است از عاد. (منتهی الارب).
مخترع
مخترع. [م ُ ت َ رَ] (ع ص) از نو بیرون آورده شده و ایجاد شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نو پدید آمده. تازه پدید آورده: عالم مخترع است هم به صورت و هم به هیولی. (جامع الحکمتین ناصرخسرو ص 24). به حکم آنکه صناعت شعر در بدو امر مخترع طبع عرب و مبتدع خاطر ایشان بوده است. (المعجم چ 1 ص 50). || (اصطلاح بدیعی) صنعتی است که معانی و لطایف تازه برانگیزد و تشبیهات و صنایع نو ایجاد نماید. مثال:
فلک جلال تو را وزن کرد با مه نو
به پله ای که تو بودی سبک گران آمد
اگر نبود گران سوی تو بگوی چرا
تو بر زمینی و ماهش بر آسمان آمد.
(مرآت الخیال چ بمبئی ص 112).
|| کلمه ٔ انشاء کرده شده. (ناظم الاطباء).
معادل ابجد
2328